وکیل موت فرضی

وکیل موت فرضی (14)

گروه بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان می آورد

وکیل موت فرضی

وکیل موت فرضی

وکیل موت فرضی کیست؟ بهترین وکیل موت فرضی را از کجا می توانیم پیدا کنیم؟ چه انتظاراتی می توانیم از وکیل موت فرضی داشته باشیم؟ عمده ترین کارکرد وکیل موت فرضی چیست؟ وکیل موت فرضی در چه حوزه ای فعالیت می کند؟ وکیل موت فرضی چه ویژگی هایی دارد؟ بهترین وکیل موت فرضی چه خصوصیاتی دارد؟ اهمیت وکیل موت فرضی در جامعه چیست؟ قانون چه دیدگاهی در خصوص کارکرد وکیل موت فرضی دارد؟

وکیل موت فرضی از جمله وکلای گروه حقوقی محسوب می شود که با یکی از مهم ترین مفاهیم اجتماعی سر و کار دارد. در واقع این وکیل با بخشی از قانون سر و کار دارد که مشخص می کند آیا می توان فردی را که علم بر مرگ یا زنده ماندن او نیست مرده فرض کنیم یا خیر. در واقع وکیل موت فرضی بر اساس قانون و شرایط ایجاد شده می تواند حکم موت فرضی، یعنی مرگی که عملا اثبات پذیر نیست و مدرکی برای آن وجود ندارد، اما تحت شرایط عادی و طبیعی احتمال مرگ فرد بسیار است بنابراین قانون آن را مرده فرض می کند. بر اساس این مسئله این فرد مرده محسوب می شود و با این حساب اموال او به وراث واگذار می شود و درست مانند یک مرده قانون با وی برخورد می کند. این نکته بسیار مهمی است که می تواند اهمیت کارکرد وکیل موت فرضی را به ما نشان دهد.

اما برای این که بیشتر بتوانیم با کارکرد وکیل موت فرضی آشنا شویم و بدانیم این وکیل در کل چه کارکردی می تواند داشته باشد و ما چه انتظاراتی از او می توانیم داشته باشیم باید سعی کنیم با زبان قانون صحبت کنیم. در واقع وکیل موت فرضی یک مفهوم قانونی است و برای درک این مفهوم قانونی ناچاریم با زبان قانون آشنا شویم. از این رو در ابتدای این مقاله سعی می کنیم تا حدی که در توان داریم خودمان را به زبان قانون نزدیک کنیم. برای این منظور در همین ابتدای کار با چند الفبای قانونی مرتبط با حیطه کاری وکیل موت فرضی آشنا می شویم و سعی می کنیم بر اساس آن کار خودمان را پیش ببریم. توجه داشته باشید که بدون فهم درست این مفاهیم ابتدایی و الفبای قانونی امکان درک درست کارکرد وکیل موت فرضی وجود ندارد، این نکته مهم را به خاطر داشته باشید.

وکیل موت فرضی را چگونه باید شناخت؟ 

وکیل موت فرضی جز آن دسته از وکلایی است که افراد بسیاری با او آشنایی ندارند و به خوبی نمیدانند که چگونه می توانند از خدمات این وکیل پایه یک دادگستری در راستای بهبود شرایط پرونده و دعاوی خود استفاده کنند. وکیل موت فرضی دارای توانایی های مختلفی است که باید آنها را شناسایی کرد تا بتوان از تخصص های او بهره مند شد و جریان پرونده های خود را تا حد نسبتا خوبی پیش برد.

وکیل موت فرضی بهترین کسی است که می تواند در جریان پرونده های مربوط به این حوزه فعالیت کند و تمامی اسناد قانونی و حقوقی لازم را رد مدت زمانی کوتاه تهیه کنید و آنها را به مراجع قضایی ارائه دهد. اگر شما نیز جزء آن دسته از افرادی هستید که می خواهید با وکیل موت فرضی آشنا شوید به شما پیشنهاد می دهیم در ادامه این متن با ما همراه باشید تا در مورد تمامی توانایی ها و تخصص های وکیل موت فرضی صحبت کنیم و آنها را به طور کامل مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.

وکیل موت فرضی به عنوان یک وکیل تخصصی می تواند جریان پرونده های مختلف را تا حد بسیار زیادی در مدت زمانی کوتاه پیگیری کند  شرایط نسبتا خوبی را برای موکلان خود بوجود آورد تا آنها بتوانند نتایج خوبی را در این دعاوی کسب کنند و کمتر دچار خسارت و مشکل شود.

وکیل برای ارث و میراث معمولا پس از صدور حکم موت فرضی می تواند فعالیت حقوقی خود را آغاز کندو برای اخذ چنین حکمی افراد نیاز بسیار زیادی به وکیل موت فرضی دارند. مشکلات و خسارات متعدید که معمولا در پرونده های موت فرضی پیش می آید توسط وکیل موت فرضی مورد حل و فصل قرار می گیرد اما در مواردی که چنین مسئله ای به موارد دیگری همچون ارث مرتبط باشد بهتر است به سراغ وکلایی همچون وکیل مالیات بر ارث رفت. وکیل موت فرضی را می توان از راه های مختلفی شناسایی کرد و جریان پرونده های خود را به او واگذار کرد. یکی از بهترین راه های پیدا کردن وکیل موت فرضی آن است که از گروه های حقوقی متخصصی همچون گروه متخصص وکیلی پارسا کمک گرفت.

وکیل موت فرضی (11)
وکیل موت فرضی (11)

وکیل موت فرضی و خصوصیاتی که باید داشته باشد.

وکیل موت فرضی باید خصوصیات مختلفی داشته باشد. وکیل موت فرضی باید دارای خصوصیات زیر باد تا به عنوان یک فرد متخصص بتوان به او اعتماد کرد و برای انعقاد قرارداد وکالت به دفتر  حقوقی او مراجعه کرد:

وکیل موت فرضی باید در مقاطع مختلف رشته حقوق فعالیت کرده باشد تا حد زیادی مسائل قانونی مختلف مربوط بره این رشته را بشناسد تا بتواند دانسته های خود برای احقاق حقوق موکل خود استفاده کند. وکیل موت فرضی دارای توانایی تحلیل مسائل بسه صورت گسترده است می تواند مسائل حقوقی را که موکلا با ان روبرو می شوند را با زبانی ساده و عامه پسند برای آنها تحلیلی کند تا الان برای اقدامات قانونی خود بتوانند با دانش گسترده به مراکز قانونی مراجعه کنند.

وکیل موت فرضی باید دارای تجربه باشد. وکیلی که دارای تجربه باشد بهتر از دیگر وکلا می تواند جریان پرونده های مربوط به این حوزه را به ور دقیق مورد بررسی قرار دهد تا به نتیجه ای صحیح برسد. برای مثال وکیل صدور حکم حجر سال های زیادی در زمینه پرونده های مربوط به حجر فعالیت داشته است و این موضوع باعث شده است تا بتواند در کوتاه ترین زمان ممکن جریان داردسی این پرونده ها را به نحوی دقیق و کاملا صحیح پیگیری کند. در مورد وکیل موت فرضی نیز این قاعده صدق می کند. این وکیل متخصص بهترین کسی است که می تواند رد زمینه چنین پرونده های به افراد مشاوره حقوقی ارائه دهد و آنها را راهنمایی کند.

از دیگر مباحثی که باید در مورد وکیل موت فرضی بدانید آن است که این فرد متخصص می تواند انواع اسناد حقوقی را در مدت زمانی کوتاه آماده کند  آنها را به دادگاه ارائه دهد تا روند دادرسی به بهترین نحو ممکن پیش برود. وکیل موت فرضی از جمله کسانی است که می تواند به عموم مردم کمک کند تا در هر موقعیت و شرایطی نتایج نسبتا خوبی را دریافت کنند راه حل های مطلوبی را برای جلوگیری از تضییع حقوق آنها ارائه می دهد.

وکیل موت فرضی می تواند از صفر تا صد پرونده های حقوقی مختلف را همراه موکلان خود باشد و به آنها کمک کند تا در مدت زمان کوتاهی به نتیجه برسند. دقت داشته باشید که یکی از اساسی ترین مزایای کمک گرفتن از وکیل موت فرضی آن است که دیگر جای هیچ نگرانی وجود نخواهد داشت  افراد می توانند با خیال راحت از او کمک بگیرند چراکه با حضور وکیل موت فرضی در بسیاری از موارد دیگر نیازی به حضور موکل در جلسات قضایی نیست. با استفاده از وکیل موت فرضی افراد میتوانند از به هدر رفتن زمان و هزینه خد تا حد زیادی جلوگیری کنند.

وکیل موت فرضی (5)
وکیل موت فرضی (5)

وکیل موت فرضی به عنوان یک وکیل حقوقی

وکیل موت فرضی را همانطور که در ابتدای این مقاله عنوان کردیم می توانیم یک وکیل حقوقی بدانیم. در واقع بستر کاری وکیل موت فرضی در حوزه حقوقی است. بنابراین برای این که با چارچوب کلی و اصلی کارکرد وکیل موت فرضی آشنا شویم باید بدانیم حقوقی چیست و از چه ویژگی هایی برخوردار است. در واقع ما در ادامه متوجه می شویم که یک وکیل حقوقی مانند وکیل موت فرضی چه تفاوت هایی با یک وکیل کیفری مانند وکیل زنا یا وکیل سرقت می تواند داشته باشد.

به طور کلی قانون ایران از دو بخش بسیار مهم حقوقی و کیفری ساخته شده است. به بیان ساده تر هر چیزی که شما در قانون می بینید و یا از قانون می شنوید و یا هر آن چیزی که قانون گذار عنوان کرده تحت یکی از این چارچوب های بزرگ حقوقی یا کیفری قرار می گیرد و معنی می شود. بنابراین در مقابل وکیل حقوقی مانند وکیل موت فرضی، وکیل کیفری نیز وجود دارد. شناخت ویژگی های حقوقی و کیفری می تواند چارچوب کلی کارکرد وکلا این حوزه ها را برای ما مشخص کند.

به طور کلی حقوقی آن بخش از قانون است که در آن قانون گذار به جنبه های مختلف حقوق هر فرد در جامعه می پردازد. در واقع در این بخش از قانون مشخص می شود که هر فرد در جامعه از چه حقوقی برخوردار است و چگونه باید به این حقوق برسد. همچنین مشخص می شود که افراد باید چه چارچوب هایی را در موقعیت های مختلف رعایت کنند. بنابراین در این بخش از قانون است که مسیر قانونی و اصلی شما در جامعه مشخص می شود. اما در بخش کیفری این جرم است که مورد بررسی قرار می گیرد. در واقع در بخش کیفری مشخص می شود که آیا فعل جرم است یا خیر و آیا فاعل را می توانیم مجرم خطاب کنیم؟ بر اساس پاسخ این سوال است که مفهوم مجازات مطرح می شود. عمده ترین تفاوت یک وکیل حقوقی مانند وکیل موت فرضی با یک وکیل کیفری دقیقا همین است که وکیل حقوقی امکان شکایت کیفری و پیگرد جرم را ندارد. بنابراین شما از وکیل موت فرضی خود نمی توانید این انتظار را داشته باشید که بتواند از طریق کیفری اقداماتی انجام دهد.

وکیل موت فرضی (3)
وکیل موت فرضی (3)

وکیل موت فرضی و مفهوم مرگ در قانون

وکیل موت فرضی با مفهوم بسیار عجیب و البته مهم موت یا مرگ سر و کار دارد. شاید برای بسیاری از ما مرگ مفهوم ساده و نسبتا قابل توضیحی به نظر برسد. از دید بسیاری از عموم جامعه مرگ عبارت است از شرایطی که بدن امکان ادامه حیات را از دست می دهد. اما این تعریف برای قانون کافی نیست. در واقع قانون نیاز دارد که همه چیز مشخص شود و تا جایی که ممکن است ویژگی های مربوط به این مفهوم بیان شده باشد. بنابراین در خصوص مرگ نیز تا جای ممکن باید شرایط و ویژگی های مختلف آن بیان شده باشد. در واقع می خواهیم بدانیم وکیل موت فرضی از چه ابزارهای قانونی می تواند استفاده کند.

بر اساس همین نیاز قانونی است تشخیص و اعلام مرگ به حیطه بسیار مهمی به نام پزشک متخصص و البته پزشکی قانونی واگذار کرده است. در واقع در جامعه بر اساس قانون هیچ فردی مرده محسوب نمی شود مگر این که یک پزشک دارای اعتبار پزشکی تایید کند که این مرگ صورت گرفته و فرد مرده محسوب می شود. اما با این حال قانون سه نوع مرگ پیش بینی کرده است.

مرگ ظاهری، مرگی است که فرد به حالت اغمای شدید می رود. در واقع در این حالت علایم زنده ماندن فرد غیر قابل مشهود می شود. در این حالت سطح هوشیاری بسیار افت می کند و بدن دچار ضعف شدید می شود. معمولا استفاده از داروی های روانگردان و یا مواد مخدر و یا داروی های آرام بخش و … باعث چنین اتفاقی می شود. در این حالت از دید قانون گفته می شود که مرگ ظاهری اتفاق افتاده است.

مرگ قطعی مرگی است که همه ما تحت عنوان مرگ آن را می شناسیم. در واقع این مرگ به معنی قطع تمامی فعالیت های اندام های بدن و از بین رفتن تمامی هوشیاری فرد است. همچنین در مرگ قطعی امکان بازگشت فرد از بین می رود. تنها در این حالت است که امکان کارکرد وکیل موت فرضی وجود دارد. نوع سوم مرگ، مرگ مغزی است. در این حالت مغز امکان فعالیت و کنترل بدن را از دست می دهد اما قلب و سایر اندام های بدن زنده هستند و به واسطه دستگاه های پزشکی امکان ادامه حیات را دارند. اما این حیات به دستگاه وابسته است. با این وجود بر اساس قانون نمی توان مرگ مغزی را یک مرگ قطعی دانست. زیرا تنفس و سایر اعمال بدن به جز اعمال مغزی همچنان جریان دارد.

وکیل موت فرضی (10)
وکیل موت فرضی (10)

وکیل موت فرضی و مسائل قضایی مربوط به مرگ

وکیل موت فرضی با مفهوم بسیار مهم مرگ سر و کار دارد. برای این که بتوانیم کارکرد وکیل موت فرضی را به درستی در جامعه مورد بررسی قرار دهیم باید بدانیم که مرگ چه آثاری از دید قانونی دارد. این مسئله می تواند اهمیت کارکرد وکیل موت فرضی و سختی کار آن را به ما نشان دهد.

همانطور که در بالاتر عنوان کردیم، کارکرد وکیل موت فرضی تنها در حیطه مرگ قطعی است. در واقع هر آن چیزی که باعث می شود یک فرد به عنوان مرده در جامعه شناخته شود همان مرگ قطعی است. بنابراین کارکرد وکیل موت فرضی نیز به صورت مستقیم با مرگ قطعی سر و کار دارد. اما مرگ قطعی چه تبعات قانونی دارد؟ پاسخ به این سوال مهم می تواند نشان دهد که کارکرد وکیل موت فرضی تا چه اندازه از منظر حقوقی می تواند مهم و قابل تامل باشد.

مسئله ای که وجود دارد این است که اساسا در قانون این فرد زنده است که حق استفاده از حقوق طرح شده را دارد. به بیان ساده تر قوانین حقوقی تنها برای افراد زنده تدوین شده است و هیچ فرد مرده ای حق استفاده از هیچ نوع قانونی را ندارند. به نوعی یک فرد مرده نمی تواند اعلام شکایت کند و یا بعد از مرگ خود تصمیم گیری هایی داشته باشد. آخرین کاری که یک فرد مرده در جامعه انجام دهد، اجرایی شدن وصیت اوست. در واقع این آخرین و تنها لطفی است که قانون به آن فرد داده است. حتی بر اساس قانون قرارداد وکالت میان افراد با مرگ یکی از طرفین از بین می رود. بنابراین یک فرد مرده نمی تواند وکیلی داشته باشد که بعد از مرگ وی برخی از کارها را از جانب وی انجام دهد. از این رو می توان به سادگی اینگونه بیان کرد که اساسا با مرگ یک فرد تمامی حقوق این فرد از او سلب می شود. یکی از مهمترین این حقوق، حق مالکیت است. در واقع فرد مرده نمی تواند دیگر به مالکیت خودش بر اموال ادامه دهد و این اموال باید به وراث منتقل شود. پس با مرگ و تایید آن توسط یک پزشک معتبر عملا تمامی حقوق وی در جامعه از بین می رود و اینجاست که می توان اهمیت کارکرد وکیل موت فرضی را متوجه شویم.

وکیل موت فرضی (2)
وکیل موت فرضی (2)

وکیل موت فرضی و اهمیت کاری او در جامعه

وکیل موت فرضی با مفهومی سر و کار دارد که می تواند باعث شود یک فرد از تمامی حقوق خود در جامعه محروم شود. به بیان ساده تر با اثبات مرگ یک فرد تمامی حقوق مادی و معنوی از او گرفته می شود. در واقع همانطور که در بالاتر بیان کردیم از منظر قانون مرگ یک فرد برابر است با از دست دادن تمام حقوق آن فرد.

همین اصل و قانون ساده اهمیت کاری وکیل موت فرضی را می تواند به خوبی نشان دهد. بگذارید با یک مثال این مفهوم ساده را توضیح دهیم. فرض کنیم وکیل موت فرضی توانسته بر اساس شرایط و قوانین مشخصی حکم موت فرضی را برای کسی بگیرد. در واقع بر اساس این دستور قضایی فرد مذکور مرده فرض شده است. بر اساس این دستور و حکم قانونی تمامی حقوق مربوط به او از بین می رود که مهمترین این حقوق همان حق مالکیت است. بنابراین وراث این فرد می توانند بر اساس این حکم نسبت به تقسیم اموال و انحصار وراثت اقدام کنند. مسئله ای که وجود دارد فرد مذکور تمامی حقوق مادی و معنوی خود را از دست می دهد و برای سایر امور مربوط به این فرد نیز قانون افرادی را معین می کند. بنابراین با اعلام موت فرضی برای یک فرد عملا این فرد مرده فرض شده و به نوعی برای او مرگ قطعی در نظر گرفته می شود. بنابراین او دیگر توانایی استفاده از هیچ حقی در جامعه را ندارد.

این مسئله زمانی می تواند اهمیت خودش را نشان دهد که فرض کنیم این فرد زنده باشد. در واقع فرض کنید که این فرد زنده باشد اما قانون آن را مرده فرض کرده است. بنابراین این فرد به سادگی تمامی حقوق خود را با یک حکم دادگاه از دست می دهد و دیگر نمی تواند از این حقوق استفاده کند. مسلما امکان بازگشت از این حکم وجود دارد و فرد می تواند نسبت به بازگرداندن حقوق خود اقدام کند اما طی این مدت عمر فرد از تمامی حقوق خود منع می شود. اینجاست که اهمیت و سختی کار وکیل موت فرضی مشخص می شود. در واقع به خاطر همین احتمال است که قانونگذار و مجریان قانون نسبت به اجرایی شدن این قانون سخت گیری های خاصی دارند و به سادگی اجازه نمی دهند که کسی را مرده فرض کرد. از این رو وکیل موت فرضی در ادامه مسیر کار سختی پیش رو دارد.

وکیل موت فرضی (9)
وکیل موت فرضی (9)

وکیل موت فرضی و مفهوم غایب مفقود الاثر در قانون

وکیل موت فرضی با قوانین مربوط به موت فرضی سر و کار دارد. از این رو در ادامه می خواهیم به این دست از قوانین بپردازیم و مشخص کنیم که اساسا قانون حقوقی ایران چه دیدگاهی نسبت به موت فرضی دارد و در چه شرایطی یک وکیل موت فرضی می تواند نسبت به گرفتن این حکم اقدام کند.

مسئله موت فرضی مربوط به دو عنوان مهم قوانین حقوقی، یعنی قانون مدنی و قانون امور حسبی است. بنابراین برای فهم کارکرد وکیل موت فرضی باید بدانیم که قوانین مدنی و امور حسبی در این خصوص چه صحبت هایی دارند. به طور کلی اولین مفهومی که به صورت مستقیم با کارکرد وکیل موت فرضی در ارتباط است مفهوم غایب مفقود الاثر است. به بیان ساده تر حکم موت فرضی بر اساس قانون حقوقی برای فرد غایب مفقود الاثر صادر می شود.

 در ماده 1011 قانون مدنی، غایب مفقود الاثر تعریف شده است. بر اساس این ماده قانونی غایب مفقودالاثر کسی است که از غیب او مدت زمان زیادی گذشته باشد و کسی خبری نسبت به وضعیت او نداشته باشد. بنابراین بر اساس این ماده قانونی فردی غایب مفقود الاثر شناخته می شود که سه شرط، غایب بودن، عدم اطلاع دیگران از وضعیت او و همچنین گذشت زمان زیادی از غیب او را داشته باشد. این فرد بر اساس ماده 1011 غایب مفقود الاثر شناخته می شود. با اثبات این عنوان برای فرد مورد نظر وکیل موت فرضی می تواند ادامه مسیر را برود.

به بیان ساده تر با اثبات غایب مفقود الاثر نمی توان به این نتیجه رسید که قانون برای او حکم موت فرضی صادر کند. همچنان شرایط و قوانین خاصی برای موت فرضی وجود دارد. همانطور که گفتیم موت فرضی می تواند تمامی حقوق فرد را از بین ببرد. از این رو قانون نسبت به این موضوع حساسیت بسیاری دارد.

بنابراین اولین گام برای شناخت کارکرد وکیل موت فرضی این بود که بدانیم اساسا این حکم برای چه کسی صادر می شود. اما این شروعی است برای یکی از مهمترین مفاهیم قانون ایران. به نوعی وقتی ثابت شود که فردی غایب مفقود الاثر است باید دید که حقوق مربوط به او به شکلی مدیریت خواهد شد. همچنین اگر این فرد ازدواج کرده باشد چه شرایطی از نظر قانونی خواهد داشت. همه این ها مواردی است که باید از منظر قانونی مورد بررسی قرار بگیرد.

وکیل موت فرضی (1)
وکیل موت فرضی (1)

وکیل موت فرضی و تعریف موت فرضی

وکیل موت فرضی به خوبی می داند که مواد 1019 تا 1022 قانون مدنی مربوط به مفهوم موت فرضی در قانون است. در قانون مدنی ایران در ماده 1019 به طور کلی به شرط مدت زمان غیبت اشاره شده است. به بیان ساده تر در این قانون بیان می شود که برای این که بتوان برای یک غایب مفقود الاثر حکم موت فرضی صادر کرد باید مدت زمان نسبتا زیادی از مدت غیبت او گذشته باشد. همچنین شرط دیگری که به صورت تضمینی در این ماده قانونی عنوان شده این است که بر اساس این مدت زمان عادتا امکان زنده ماندن شخص وجود نداشته باشد.

همانطور که می بینید قانون گذار در این ماده قانونی چندان واضح عنوان نکرده است. در واقع قانونگذار در این ماده قانونی بیان نکرده است که حداقل مدت زمان تعیین شده برای غیبت یک فرد چه قدر باشد تا بتوان برای او حکم موت فرضی گرفت. نکته بسیار مهم دیگر که قانون در اینجا به آن پاسخ نداده است این است که در چه حالتی می توان گفت که در این مدت زمان امکان زنده ماندن فرد وجود ندارد. به عبارت ساده تر قانون در بخش دوم این ماده به نحوی شرطی را بیان می کند که مشخص کردن آن ساده نیست. بسیاری از حقوقدان ها این شرط را به عنوان به سن غایب مفقود الاثر مرتبط می دانند. در واقع به نوعی گفته می شود که قانون گذار در این جا شرایط سنی را به عنوان فاکتور اصلی عنوان کرده است. اما برخی دیگر از حقوقدان ها به استناد ماده 1020 قانون مدنی شرایط دیگری به جز شرایط سنی را عنوان می کنند. مثلا شرایط جنگی و … جزئی از این موارد است که می تواند احتمال زنده ماندن فرد را زیر سوال ببرد. به نوعی می توان اینگونه گفت که قانونگذار در ماده 1019 قانون مدنی به نوعی سعی کرده است این اختیار را به دادگاه بدهد تا قاضی بتواند بر اساس شرایط ایجاد شده تشخیص دهد که آیا این شرایط برای زنده ماندن فرد مناسب است یا خیر. در صورتی که شرایط مورد بحث امکان زنده ماندن فرد کم باشد و یا به طور کلی نباشد می توان به این نتیجه رسید که این فرد را می توان غایب مفقود الاثر مرده فرض کرد و برای او حکم موت فرضی از دادگاه گرفت. این نکته مهمی است که باید به آن توجه داشته باشید.

وکیل موت فرضی (8)
وکیل موت فرضی (8)

وکیل موت فرضی و شرایط مربوط به موت فرضی

وکیل موت فرضی بر اساس ماده 1019 می داند که موت فرضی به چه مفهومی گفته می شود. در واقع برای بسیاری از وکلای این حوزه این ماده قانونی نه تنها به عنوان یک تعریف بلکه به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای قانونی شناخته می شود. مسئله ای که وجود دارد این است که قانونگذار در این ماده قانونی شرایط خاصی را مشخص نکرده است و به نوعی محدودیتی در نظر نگرفته است. از این رو بر اساس این ماده قانونی وکیل موت فرضی می تواند نسبت به گرفتن حکم موت فرضی اقدام کند.

اما با این وجود قانون گذار در مواد 1020 و 1022 قانون مدنی مصداق های مهمی را برای صدور حکم موت فرضی اعلام می کند. در ماده 1020 اولین و مهمترین شرطی که عنوان می شود، عدم اطلاع ده ساله از حیات فرد در کنار عبور سن فرد مورد نظر از 75 سال است. به بیان ساده تر وکیل موت فرضی اگر بخواهد بر اساس این شرط اقدام کند باید غایب در زمان انقضای مدت ده ساله بیش از 75 سال سن داشته باشد.

شرط دوم در حالتی است که فرد جزو قشون مسلح باشد. یعنی سرباز جنگی یا فردی مربوط به ارگان های نظامی باشد. در صورتی که سه سال بعد از تاریخ انعقاد جنگ خبری از حیات یا ممات فرد نشود می توان برای او موت فرضی صادر کرد. همچنین در صورتی که جنگ به صلح ختم شود 5 سال بعد از ختم جنگ به عنوان مدت زمان غیبت برای صدور حکم موت فرضی در نظر گرفته می شود. اگر می خواهید بدانید ختم جنگ در این ماده قانونی به چه معنی است بهتر است از وکیل موت فرضی بخواهید برای شما آن را توضیح دهد.

شرط سوم نیز در حالتی اتفاق می افتد که فرد به سفر دریایی می رود و در این سفر کشتی تلف می شود. بعد از سه سال از تلف شدن کامل کشتی و عدم اطلاع از ممات یا حیات فرد می توان نسبت به گرفتن حکم موت فرضی برای این فرد اقدام کرد. در ماده 1021 قانون مدنی در خصوص این شرط به نکته مهمی اشاره می کند. در واقع قانون گذار در این جا مشخص می کند که در چه شرایطی می توان کشتی را تلف شده در نظر گرفت.

وکیل موت فرضی (6)
وکیل موت فرضی (6)

وکیل موت فرضی و بررسی شرایط دیگر صدور حکم موت فرضی

وکیل موت فرضی به خوبی می داند که مصادیق بیان شده در ماده 1020 قانون مدنی تنها به عنوان معدود مصادیق می تواند کارایی داشته باشد. بنابراین با استناد به ماده 1019 قانون مدنی یک وکیل موت فرضی می تواند شرایطی را عنوان کند که بر اساس آن عادتا امکان زنده ماندن فرد کم باشد و یا وجود نداشته باشد.

به طور مثال فرض کنید فردی در سن 80 سالگی مفقود شده باشد. در این صورت در چه شرایطی می توان او را غایب مفقود الاثر بدانیم و در چه صورتی می توان برای او حکم موت فرضی گرفت؟ در واقع وارث این فرد و کسانی که در قانون مشخص شده اند می توانند بعد از 5 سال از آخرین خبری که از این فرد داشته اند نسبت به دریافت حکم موت فرضی این فرد اقدام کنند. چرا که بر اساس ماده 1019 قانون مدنی عادت امکان زنده ماندن فرد بعد از این سن کم می شود و با توجه به عدم اطلاع از حیات وی می توان او را مرده فرض کرد.

این موضوع در خصوص شرایط مختلفی نیز صادق است. فرض کنید که فردی با هواپیما مسافرت می کند. هواپیما سقوط می کند. اما هیچ نشانه ای از فرد مذکور در بین کشته شدگان و مجروحین وجود دارد. در این حالت قانونگذار بعد از گذشت چند سال امکان صدور حکم موت فرضی را برای او امکان پذیر می کند. این مدت زمان برای اساس ماده 1022 قانون مدنی در چنین اتفاقاتی 5 سال در نظر گرفته شده است. تمامی این شرایط نشان می دهد که تا چه اندازه وکیل موت فرضی می تواند بر اساس ماده 1019 قانون مدنی اقدام کند.

وکیل موت فرضی (4)
وکیل موت فرضی (4)

وکیل موت فرضی و قانون امور حسبی

وکیل موت فرضی باید بر قانون امور حسبی مسلط باشد و از تمامی مباحث قانونی آن اطلاع داشته باشد. به چند مورد از مهم ترین قوانین مربوط به این حوزه که توسط وکیل موت فرضی مورد بررسی قرار می گیرد دقت کنید:

اشخاص زیر می‌توانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غایب را بنمایند: ورثه غائب، وصی و موصی‌له. از دیگر مواردی که شما باید به آنها توجه داشته باشید آن است که درخواست باید کتبی و مشتمل بر امور زیر باشد:  مشخصات غائب، تاریخ غیبت، دلایلی که به موجب آن درخواست‌کننده حق درخواست صدور حکم موت فرضی را دارد.

پس از وصول درخواست‌نامه دادگاه اظهارات و دلایل درخواست‌کننده را در نظر گرفته و در صورتی که اظهارات و دلایل نامبرده را‌موجه دانست آگهی مطابق ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی ترتیب می‌دهد و این آگهی در سه دفعه متوالی هر کدام به فاصله یک ماه منتشر می‌شود و جلسه‌رسیدگی به درخواست به فاصله یک سال از تاریخ نشر آخرین آگهی معین می‌گردد. مقررات این ماده در صورتی اجراء می‌شود که قبلاً در زمینه درخواست تصرف اموال آگهی نشده باشد و چنانچه مطابق ماده ۱۰۲۵ قانون مدنی آگهی شده باشد دادگاه به آن اکتفا می‌نماید.

رسیدگی با حضور درخواست‌کننده و دادستان به عمل می‌آید- عدم حضور درخواست‌کننده مانع رسیدگی نیست. دادگاه می‌تواند هر گونه تحقیق که مقتضی بداند بنماید و پس از احراز موجبات صدور حکم موت فرضی حکم می‌دهد. حکم باید مشتمل بر امور زیر باشد: نام و نام خانواده درخواست‌کننده. مشخصات غائب. دلایل و مستندات حکم.  تاریخ صدور حکم.

درخواست‌کننده می‌تواند از رد درخواست خود و دادستان از حکم موت فرضی پژوهش بخواهد و رأی پژوهش قابل فرجام نیست. بعد از قطعیت حکم موت فرضی تامیناتی که از آمین یا ورثه گرفته شده است مرتفع می‌شود. در هر موقع که موت حقیقی یا زنده بودن غایب معلوم شود اقداماتی که راجع به موت فرضی او به عمل آمده است بلااثر خواهد شد‌ مگر اقداماتی که برای حفظ و اداره اموال غائب شده است.

وکیل موت فرضی (7)
وکیل موت فرضی (7)

وکیل موت فرضی و مفاد قانونی مختلف

وکیل موت فرضی به راحتی می تواند تمامی مفاد قانونی را برای موکلان خود تشریح کند. وکیل موت فرضی بهترین کسی است که بر تمامی این مفاد قانونی مسلط است و می تواند در مورد امور حقوقی مختلف به افراد کمک کند. به چند مورد از مهم ترین و اساسی ترین مفاد قانونی که در زمینه چنین پرونده هایی توسط وکیل موت فرضی مورد استفاده قرار می گیرد دقت کنید:

اشخاص زیر می‌توانند از دادگاه درخواست صدور حکم موت فرضی غایب را بنمایند. ۱ـ ورثه غایب ۲ـ وصی و موصی له». با توجه به این ماده قانونی تنها دادگاه می‌تواند حکم موت فرضی را صادر نماید و ثبت احوال، حتی نمی‌تواند درخواست صدور حکم موت فرضی غایب بنماید.

بنابراین قانونگذار به دادگاه این اجازه و اختیار را داده است که تحت حصول شرایطی فرض کند، شخصی فوت شده است و حکم موت فرضی وی را صادر نماید. به جهت اهمیت موضوع مرگ و آثار حقوقی مرتبط با آن، قانونگذار صدور حکم موت فرضی را فقط و فقط در صلاحیت دادگاه قرار داده است و هیچ شخص یا نهاد و سازمان و آیین‌نامه‌ای نمی‌تواند این اختیار را از دادگاه سلب کند. اقدام ثبت احوال در اعلام موت آقایان حمیدرضا و شهریار نعیمی حسینی با توجه به اینکه در خصوص این افراد، موت حقیقی واقع نشده است و حکم موت فرضی هم صادر نگردیده است، بلکه صرفاً بر اساس مفاد آیین‌نامه و یا بخشنامه سازمان ثبت احوال، فوتی برای آنها در نظر گرفته شده را می‌توان گفت که بر خلاف قوانین ذکر شده می‌باشد.

ماده یک قانون ثبت احوال در بند «ب»، « ثبت واقعه وفات و صدور گواهی وفات» را یکی از وظایف سازمان ثبت احوال در نظر گرفته است، بنابراین سازمان ثبت احوال تنها وظیفه ثبت واقعه وفات را دارد و یا بعد از ثبت، گواهی فوت صادر نماید و نمی‌تواند حکم موت فردی را صادر کند. صدور آیین‌نامه و اجازه به ادارات ثبت احوال، مبنی بر اینکه فردی را فوت شده منظور نمایند که در قید حیات می‌باشد، برخلاف وظایف محوله به سازمان ثبت احوال و این ماده قانونی است.

ماده ۸ قانون تخلفات، جرایم و مجازاتهای مربوط به اسناد سجلی و شناسنامه در بند «الف، ج و د» مجازاتی را برای اشخاصی که برخلاف واقع، فرد یا افرادی را که در قید حیات هستند را به ثبت احوال فوت شده اعلام نمایند، در نظر گرفته است. مفهوم این ماده قانونی این است که ثبت احوال تنها از اطلاعات دیگران برای ثبت واقعه وفات استفاده می‌نماید و نمی‌تواند وارد صحت و سقم واقعه وفات شود، به عبارتی رأساً نمی‌تواند حکم به موت صادر نماید، بنابراین دادن اختیار به ثبت احوال تا بر اساس آیین‌نامه اقدام به صدور موت اشخاص نماید برخلاف این ماده قانونی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مشاوره حقوقی

تماس با وکیل پایه یک دادگستری
×