وظایف قیم از نظر قانون
وظایف قیم از نظر قانون
وظایف قیم چیست؟ وظایف قیم از نظر قانون چیست؟ وظایف قیم به چه معنی است؟ وظایف قیم و اختیارات او چیست؟ چگونه می توان وظایف قیم را متوجه شد؟ مهمترین نکات مربوط به وظایف قیم چیست؟ وظایف قیم در خصوص محجور چیست؟ آیا معامله کردن در حوزه وظایف قیم است؟ کارکرد یک وکیل پایه یک دادگستری در خصوص وظایف قیم چیست؟ از نظر قانون وظایف قیم را چگونه می توان تعریف کرد؟ وظایف قیم در خصوص اموال شخص محجور چیست؟ آیا در خصوص عدول از وظایف قیم می توان از قیم شکایت کرد؟
وظایف قیم از جمله شرایطی است که در قانون حسبی مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش از قوانین مشخص است که یک قیم چه وظایف و اختیاراتی در خصوص شخص محجور دارد و در خصوص چه مواردی نمی تواند وارد عمل شود. در برخی از موارد نیز قیم تنها بر اساس دستور دادگاه می تواند نسبت به انجام کاری نسبت به شخص محجور اقدام کند. به طور مثال در خصوص فروش اموال غیر منقول شخص محجور می توان گفت که این کار از حوزه وظایف قیم خارج است مگر این که دادگاه نسبت به این کار دستور داده باشد و قیم باید تحت نظارت دادگاه دست به این کار بزند.
ما در ادامه می خواهیم بدانیم که وظایف قیم از جنبه های مختلف چیست. به نوعی می خواهیم بدانیم زمانی که دادگاه برای فردی قیمی مشخص می کند این قیم تا چه اندازه می تواند در امور حسبی و شخصی فرد دخالت کند و در چه اموری عملا نمی تواند کار خاصی انجام دهد. شناخت حدود اختیارات و وظایف قیم از جمله مسائلی است که تمامی افراد جامعه به خصوص افرادی که به عنوان قیم شناخته می شوند، بشناسند. حال در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت و وظایف قیم را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار خواهیم داد. در ادامه با ما همراه باشید.
وظایف قیم و تعاریف اولیه
وظایف قیم را زمانی می توانیم بررسی کنیم و آن ها را به درستی متوجه شویم که با برخی از تعاریف پایه آشنا شویم. در واقع ما باید ابتدا بدانیم قیم به چه کسی گفته می شود و بر اساس قانون چه کسانی نیاز به قیم هستند.
در قانون فردی که اهلیت نداشته باشد ( یعنی فردی که یکی از سه شرط رشد، بلوغ یا عقل را نداشته باشد ) محجور خوانده می شود. یعنی نمی تواند از تمام یا برخی از حقوق قانونی تعیین شده استفاده کند. بگذارید کمی ساده تر بیان کنیم. همه افراد در جامعه حق دارند نسبت به انعقاد قرارداد، خرید و فروش، استفاده از بسیاری حقوق مادی و معنوی اقدام کنند.
اما برخی از افراد دارای عقل کامل و مناسبی برای استفاده از این حقوق نیستند. یعنی نمی توانند به درستی از این حق استفاده کنند. یک مجنون یا سفیه نمی تواند اقدام به خرید و فروشی ملکی کند. زیرا نمی تواند تشخیص دهد که این خرید یا فروش به نفع اوست یا خیر. بنابراین قانون وی را به عنوان محجور شناسایی کرده و این حقوق را از وی سلب می کند. در این جا قیم یا وصی برای وی تعیین می شود تا به جای او این امور را بر عهده بگیرد و از این حقوق به نفع فرد استفاده کند.
به طور کلی اگر فردی سفیه ( توانایی تصمیم گیری اقتصادی را نداشته باشد ) ، صغیر یا مجنون باشد به عنوان محجور شناخته می شود. حال اگر فرد دارای ولی خاص از جمله پدر یا جد پدری نباشد برای او قیم تعیین می شود. قیم به عنوان مسئول اصلی مواظبت از فرد و اداره اموال او شناخته می شود و ممکن است قیم به صورت موقت یا دائم انتخاب شود. همچنین یک وکیل حقوقی به خوبی می داند که قیم به محض تعیین شدن باید لیست تمامی اموال و دارایی های خود را به دادگاه ارائه دهد. علت این کار را در ادامه متوجه خواهیم شد.
وظایف قیم، باید ها و نباید ها
وظایف قیم به پنج دسته اداره اموال و دارایی های محجور، فروش دارایی های ضایع شدنی محجور، تربیت و اصلاح وی، اجازه اشتغال به کار و همچنین طلاق و ازدواج محجور تقسیم می شود.
همانطور که مشخص است اصلی ترین وظیفه قیم را می توان اداره ی امور اموال محجور دانست. قیم موظف است اموال شخص را به نحوی مدیریت کند که به نفع وی باشد. در صورتی که نیاز به فروش اموال محجور باشد، باید مدعی العموم نسبت به این کار دستور لازم را صادر کرده باشد.
همچنین اگر محجور صغیر یا مجنون باشد، از جمله وظایف قیم محسوب می شود که در اصلاح و تربیت وی بکوشد. در صورتی که دستور پزشک و دادگاه مبنی بر ازدواج یا طلاق محجور باشد، قیم موظف است که از طرف وی نسبت به این کار اقدام کند. همه این ها از جمله وظایف قیم و اختیارات او محسوب می شود.
در مقابل قانون چند کار ممنوعه برای قیم در نظر گرفته است. قیم به هیچ عنوان نمی تواند با محجور وارد معامله شود. یعنی نمی تواند از سمت محجور مالی را به خود بفروشد یا از او مالی بخرد. در هر صورت این معامله از دید دادگاه باطل خواهد بود. همچنین قیم حق ندارد بدون اجازه دادگاه اقدام به فروش اموال غیر منقول شخص کند.
همچنین در نظر داشته باشید در صورتی که دعوی در خصوص محجور یا امور مربوط به او در جریان باشد، قیوم حق صلح بدون اجازه دادستان را ندارد. در کلام ساده تر در صورتی قیم می تواند اقدام به صلح کند که مدعی العموم یا همان دادستان به این کار رضایت داده باشد. این ها مهمترین شرایطی است که در خصوص قیم و اختیارات او وجود دارد.
در صورتی که در خصوص وظایف قیم نیاز به کمک بیشتری داشته باشید و یا دعوی در این خصوص در جریان دارید بهتر است از یک وکیل حقوقی تهران یا شهرستان کمک بگیرد. این کار می تواند مسیر دعوی حقوقی شما را سریع تر و ساده تر کند. این ها مهمترین نکاتی بود که در خصوص قیم و مسئله اختیارات او وجود داشت. شناخت این وظایف و حوزه اختیارات می تواند مانع از بروز بسیاری از دعاوی و اختلافات شود.