طلاق به علت ناباروری
ناباروری میتواند بحران زندگی با طیف وسیعی از جوانب فرهنگی اجتماعی، احساسی، جسمانی و مشکلات مادی باشد. مطالعات گسترده ای که در سال دوهزار و پنج بر روی شیوع ناباروری و طلاق به علت ناباروری در ایران شد. این مطالعات نشان میدهد که نزدیک به بیست و پنج درصد زوج های ایرانی نازایی اولیه را در مرحله ای زندگی زناشویی خود تجربه کرده اند. بسیاری از ادیان و باورها تاکید بسیاری بر روی باروری و بچه آوری دارند. در اسلام، جایگاه بالایی به مادر داده اند و بر این باورند که بهشت زیر پای مادران است. ممکن است زوج نابارور از فشارهای اجتماعی، علاوه بر فشار مستقیم نازایی رنج ببرند. در بعضی جوامع، ناباروری می تواند منبع رنج و درد اجتماعی و روانشناختی به خصوص در زنان شود؛ در حالی که تعصب و جانبگیری وجود دارد وقتی که بحث ناباروری زوج میشود. مطالعات موجود نشان میدهد ناباروری بر روی زنان تاثیر بیشتری به نسبت مردان دارد. نتایج نازایی زن ممکن است به در معرض خشونت خانگی قرار گرفتن، کمبود مالی، انزوای اجتماعی، از دست دادن موقعیت اجتماعی و طرد شدن در زندگی زناشویی بیانجامد.
تعریف ناباروری
مطابق تعریف منابع و کتب پزشکی، زوجینی که پس از یکسال ازدواج و زندگی مشترک، بدون استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی، بارور نشده باشند، ناباور محسوب میشوند. آمار نشان میدهد چهل درصد ناباروری به دلیل مشکلات از سوی مردان است و ده درصد به علت مشکلات مشترک ناباروری بین زن و مرد است. این بدین معناست که تا پنجاه درصد مشکلات ناباروری، منشا گرفته از مردان است. حال باید بررسی کرد در این شرایط زنان تا چه حد از حق طلاق به علت ناباروری مرد بهره مند هستند.
حتی در شرایط درمان مثل اهدای گامت، هنوز خطر تحت فشار اجتماع قرار گرفتن قابل چشم پوشی نیست. مطالعات انجام شده نشان میدهند زنان ایرانی که با دلسوزی و یا اجبار حاضر به پذیرش اهدای گامت نفر سوم شده اند، ممکن است از عواقبش که شامل سوء استفاده احساسی یا فیزیکی، طرد شدن و در نهایت طلاق است، رنج ببرند. گزارش شده است که اهدای گامت و گیاهک تخم میتواند لکه ننگی در اجتماع ظاهر شود. در ایران، مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، فرزندآوری یک نوع ارزش اجتماعی لحاظ میشود و برای زن ازدواج کرده یک شرط واجب است. در این حالت، بی اولادی و ناباروری عموما خصوصیت ناخوشایندی برای زوج تلقی میشود. اصطلاح اجاق کور به خانواده های بدون بچه در جوامع ایرانی گفته میشود. این هنجارها، عمیقا ریشه در طرز باور مردم ریشه دارد و توسط دین و عرف حمایت میشود. همچنین میزان اهمیت فرزند نداشتن، مدرکی مبنی بر قانون حمایت از خانواده ایرانیان است. با استناد به ماده نه این قانون، ناباروری به طور قانونی و به طور مذهبی میتواند فسخ ازدواج با طلاق را موجه نشان بدهد.
علاوه بر آن، ماده هزار و صد و سی و سه قانون مدنی در مورد حق طلاق مرد در صورت نازایی صحبت کرده است. مطابق این ماده، مرد با ارائه دادخواست به دادگاه میتواند درخواست طلاق داشته باشد. از آنجا که به طور پیشفرض و قانونی حق طلاق با مرد است، مخالفت زوجه هیچ تاثیری نخواهد داشت. شایان ذکر است که نیازی نیست تا مرد، نازایی زن را در دادگاه به اثبات برساند. بدیهی است در این نوع طلاق، چیزی از حقوق زن نقض نمیشود. به طور کلی می توان گفت که دارا بودن مرد از حق طلاق به علت ناباروری زن، موضوعیت ندارد؛ چون بهرروی حق طلاق به علت ناباروری با مرد است. زوجه نیز از مهریه و یا سایر حقوق مالی خودش بهره مند می شود.
باید اضافه کرد که بازبینی رسمی نشان میدهد که ناباروری صرفا در ابعاد اجتماعی فرهنگی صورت نمیگیرد. شرایط فرهنگی اجتماعی که در آن زوج نابارور زندگی میکنند، بر روی تمام جنبه های ناباروری تاثیر میگذارد. با این اوصاف، مطالعات باروری در کشورهای در حال توسعه، در بسیاری از موارد با تمرکز بر جوانب پزشکی، اخلاقی و یا روانشناختی مسئله صورت میگیرد و توجه کمتری به زمینه فرهنگی اجتماعی و سیاسی دارد.
قانون بر روی طلاق به علت ناباروری
همانطور که پیش از این اشاره شد، قانون حمایت خانواده مصوب سال هزار و سیصد و پنجاه و سه و پس از آن، همان قانون در سال هزار و سیصد و نود و یک، اشاراتی به مسئله ناباروری زوجین و حق طلاقی که در نتیجه ناباروری زوج، به زوجه می رسد شده است.
در یکی از مفاد قانون مذکور آمده است که عقیم بودن یکی از زوجین یا مشکلات جسمی و عوارض آن که مانع از فرزندآوری و صاحب اولاد شدن زوجین شود، به زوجه حق طلاق به علت ناباروری می بخشد و زن میتواند دادخواست طلاق خود را به دادگاه ارائه دهد.
در شروط چاپی عقدنامه آمده است که زوجه پس از پنج سال، از مردی که به جهت عقیم بودن و یا دیگر عوارض جسمی صاحب فرزند نشود، میتواند طلاق بگیرد. لازم به ذکر است که این شرط با امضای زوج موضوعیت پیدا میکند و احراز این موضوع با دادگاه مسئول رسیدگی به طلاق میباشد. در صورتی هم که مرد، این شرط را امضا نکرده باشد، زن پس از گذشت این مدت زمان میتواند به عسر و حرج استناد کند و از جهت بچه دار نشدن مرد تقاضای طلاق به علت ناباروری داشته باشد.
طبق ماده هزار و صد و سی قانون مدنی در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در دادگاه ثابت شود، دادگاه میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید. عسر و حرج یعنی مشقت شدید یا فاحش که عادتا قابل تحمل نباشد و تشخیص و احراز عسر و حرج با دادگاه است. چنانچه که اجبار زوج ممکن نباشد زوجه به اذن قاضی طلاق داده می شود.
قانون در مورد اینکه پایداری حق طلاق زوجه در صورتی که با مراجعات پزشکی، ناباروری زوج رفع میشود یا نه، سکوت کرده است؛ با این حال باید در نظر داشت که در آن صورت هم درمان زوج یک احتمال است و قطعیتی بر آن وجود ندارد. پس میتوان اذعان داشت که این مسئله نافی حق طلاق زوجه نیست. در درمانهایی که علاوه بر زوج، نیاز به همکاری زوجه نیز وجود دارد، باز هم اگر زوجه از همکاری خودداری کند، الزامی بر او نیست. با این وجود، حق طلاق به علت ناباروری همچنان بر زوجه محفوظ میماند.
مطالب مرتبط: