توقف اجرای حکم
توقف اجرای حکم از منظر قانونی
توقف اجرای حکم چیست؟ توقف اجرای حکم چه کارکردی دارد؟ توقف اجرای حکم به چه منظور انجام می شود؟ در چه شرایطی امکان استفاده از توقف اجرای حکم وجود دارد؟ مهمترین کارکرد توقف اجرای حکم چیست؟ چرا از توقف اجرای حکم استفاده می شود؟ شرایط استفاده از توقف اجرای حکم چیست؟ برای توقف اجرای حکم چه کاری باید انجام داد؟ کارکرد یک وکیل پایه یک دادگستری در خصوص توقف اجرای حکم چیست؟ آیا برای توقف اجرای حکم نیاز به صدور حکم جدید است؟ جهات توقف اجرای حکم چیست؟ توقف اجرای حکم توسط کدام نهاد صورت می گیرد؟
توقف اجرای حکم تنها در صورتی امکان پذیر است که دادگاه یا نهاد قضایی نسبت به آن دستور لازم را صادر کند. در کلام ساده تر برای توقف اجرای حکم لازم است که دادگاه یا نهاد قضایی حکمی در این باب صادر نماید. دلایل مختلفی می تواند موجب توقف یا ابطال اجرای حکم شود. صحیح نبودن حکم صادر شده، بروز شرایط ویژه و یا کشف دلایل و مدارکی که می تواند تاثیر مستقیم در تغییر حکم صادر شده داشته باشد، از مهمترین دلایل توقف اجرای حکم محسوب می شود.
به طور کلی ما در این مقاله به دنبال این هستیم که بدانیم توقف اجرای حکم چه شرایط قانونی دارد و دارای چه جهاتی است؟ در کلام ساده تر در چه صورتی دادگاه یا مرجع قضایی نسبت به درخواست توقف اجرا شدن حکم اقدام می کند؟ آیا با هر دادخواست توقف اجرای حکم، قانون اجازه این کار را صادر می کند؟ این ها مواردی است که ما در ادامه به آن ها خواهیم پرداخت. در این بین می خواهیم با نقش انواع وکلا از جمله وکیل حقوقی و کیفری در این خصوص آشنا شویم. با ما همراه باشید.
توقف اجرای حکم و بررسی مفاهیم
توقف اجرای حکم را زمانی می توانیم به درستی درک کنیم که شرایط و چارچوب های مربوط به آن را به درستی مورد بررسی قرار دهیم. اولین مفهومی که در این بین وجود دارد و ما باید به آن توجه داشته باشیم، مفهوم حکم است. به نوعی اول باید به این سوال پاسخ دهیم که حکم چیست و چه آثاری دارد؟
به طور کلی آرای صادر شده توسط مراجع قضایی مانند دادگاه ها به دو حالت قرار و حکم تقسیم می شود. حکم به حالتی گفته می شود که رای صادر شده در موضوعیت دعوی و قاطع باشد. در صورتی که قرار یکی از این دو شرط را ندارد. بنابراین قرار ممکن است قاطع نباشد و یا این که در موضوعیت دعوی صادر نشده باشد. این ها مهمترین نکاتی است که باید به آن ها توجه داشته باشیم.
نکته بعدی که باید به آن توجه داشته باشید این است که در مسیر کیفری دادسرا تنها قادر به صدور حکم است. بنابراین در خصوص مسئله توقف اجرای حکم، منظور ما آرا و دستوراتی است که توسط دادگاه های حقوقی و کیفری صادر می شود. همین مسئله توقف و ابطال اجرای حکم را سخت تر کرده است. چرا که توقف حکم و بررسی آن بدین معنی است که دادگاه در صدور حکم خود اشتباه کرده است و یا این که شرایط ویژه ای برای این تعلیق ایجاد شده است.
مسئله دیگری که وجود دارد این است که در برخی موارد توقف اجرای حکم از آثار یک دادخواست یا یک اتفاق محسوب می شود. در کلام ساده تر در برخی موارد نیازی به ارائه دادخواست برای توقف اجرای یک حکم وجود ندارد. به طور مثال در صورتی که طرف خواهان طی 5 سال نسبت به اجرای حکم اقدام نکند و درخواستی برای اجرای حکم نداشته باشد، اجرای این حکم متوقف می شود. همچنین از آثار گذشت شاکی، توقف اجرای حکم مربوط است. این ها نشان می دهد که کارکرد وکلایی مانند وکیل کیفری و یا حقوقی مربوط تا چه اندازه می تواند تاثیرگذار باشد. شناخت ابزارها و آثار مربوط به آن این قدرت را دارد که حتی جهت دعوی را تغییر دهد. به این نکته باید توجه ویژه ای داشته باشیم.
جهات توقف اجرای حکم
توقف اجرای حکم در شرایط خاص امکان پذیر است. از جمله شرایطی که توقف اجرای یک حکم از آثار آن محسوب می شود، می توان به تجدید نظر خواهی اشاره کرد. در واقع از آثار مهم تجدید نظر خواهی نقش تعلیقی آن است. در واقع به واسطه تجدید نظر خواهی حکم صادر شده به حالت تعلیق درمی آید و در صورت اثبات حکم صادر شده باطل خواهد شد. بنابراین با درخواست تجدید نظر دیگر نیازی به ارائه درخواست توقف اجرای حکم نیست.
اما در برخی دیگر از حالت ها نیاز است که فرد با توجه به جهات توقف اجرای حکم که ایجاد شده، نسبت به ارائه دادخواست لازم اقدام کند. از مهم ترین این موارد عبارت است از فوت محکوم. در واقع در صورتی که محکوم فوت کند، وراث وی می توانند تا زمان تعیین تکلیف اموال وی درخواست توقف حکم به خصوص توقف حکم توقیف اموال را داشته باشند.
همچنین اگر خواهان از طریق یک ثبت احوال و به سبب دریافت اجراییه اقدام کرده باشد، محکوم می تواند نسبت به سند یا اسناد ارائه شده به اداره ثبت ادعای جعلی بودن مطرح کند. مادامی که این ادعا در حالی بررسی است، حکم صادر شده به حالت معلق خواهد بود. در صورت اثبات جعلی بودن اسناد، اجراییه و حکم صادر شده باطل می شود.
در صورتی که در خصوص توقیف اموال، شخص ثالث ( فردی که در هیچ کدام طرف از دعوی حضور ندارد ) نسبت به این مسئله اعتراضی داشته باشد و بتواند اثبات کند که این توقیف اموال به او آسیب مالی وارد می کند، عملا حکم صادر شده معلق خواهد شد. به طور مثال ثابت شود که اموال مذکور پیش از شرایط ایجاد شده به فرد ثالث منتقل شده است. بنابراین شخص ثالث با اعتراض خود مانع از توقیف این مال می شود.
این موارد از جمله مهمترین جهاتی است که امکان ارائه دادخواست توقف یک حکم را ایجاد می کند. نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که تمامی دادگاه صلاحیت بررسی این دادخواست را دارند، اما معمولا دادگاه صادر کننده حکم به مرجع رسیدگی به این دادخواست انتخاب می شود. این نکته ای است که باید به آن توجه داشته باشید.